ازروزی که بشر به عرصه خاک پای نهاد ، هماره بدنبال فهم علت ومبدأ موجودات بوده وهست این اقتضای سرشت وفطرت پاک اوست که علت ومبدأ اصلی را می جوید تا اورا پرستش کند.

روزی مردی درآرایشگاه نشسته بود،آرایشگرموهای اورا اصلاح می کرد باهم نیزگفتگومی کردند ازهمه چیزصحبت کردند تا اینکه حرف به خدا ووجود او

کشیده شد مرد گفت که خدا وجود ندار اگروجود داشت این همه نقصوعیب ومریضی وجودنداشت

آرایشگرحرفی نزدوبه اصلاح خود همانطورادامه داد. بعد ازتمام شدن کارآرایشگرمردبیرون رفت مردی ژولیده  با موهای بلند دید درهمان حال برگشت داخل آرایشگاه وبه آرایشگرگفت من می گویم که آرایشگرهم وجودندارد چرا که اگربود مردی ژولیده پیدا نمی شد

آرایشگرگفت من هستم آرایشگران هستند ولی مردم به آنها رجوع نمی کنند.

مرد بعد ازکمی تأمل گفت می دانی خدا نیزهست ول

مرد بعدازکمی تأمل گفت می دانی خدا هست ولی مردم به طرف او نمی روند اگربه خدا مراجعه می کردند دیگر هیچ مریضی وجودنداشت

¤ نویسنده: م.ع

زیرا آنچه ازنور وهدایت است فقط دراین دو منبع گرانقدراست وتخلف ازآن انحراف ازصراط مستقیم وشاهراه سعادت است.

خدایا من ازتو می خواهم به آبروی کریمت وبه درخشندگی نورمنیرت وملک دیرینت برسان مولای ما امام مهدی ارواحنا فداه را

¤ نویسنده: م.ع

بسم الله الرحمن الرحیم

ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با گروهی ازدشمن مقابل شدید پایداری کنید وخدا را پیوسته یاد آورید باشد که رستگار شوید.                                           (سوره انفال ،آیه 45)

من وعده ای دیگر ازاسرا جزو اولین اسرایی بودیم که دراردوگاه رمادیه وارد شده بودیم .

ازاین رو یادم هست فرمانده اردوگاه یک عراقی ایرانی الاصل بود. او برای تبلیغات علیه حکومت اسلامی ایران دستور داد اسرای کم سن وسال را دراردوگاه ودیگراردوگاهها شناسایی نموده وبه اردوگاه فوق بیاورند.

این امرصورت گرفت وحدود پانصد نفرازرزمندگان کم سن وسال را به اردوگاه آوردند وآنها را دریک محل برای مصاحبه رادیو وتلویزیونی ازشبکه بین المللی جمع کردند.

گروهی ازخبرنگاران خارجی آمدند ازجمله یک زن هندی.

این زن درادامه مصاحبه وسوال از رزمندگان اسلام به نام آقای رحیمی که دارای سن وسال کمی بود هیچ جوابی دریافت نکرد وحتی ایشان سرش را هم بلند نکرد.

هنگامی که ازاو مجددا سوال شد که چرا سرت را بلند نمی کنی وجواب نمی دهی ؟

او درجواب چنین گفت : اول موی سرت را بپوشان تا بعد من با شما صحبت  کنم ، چون شما نامحرم هستی وبعد درادامه چنین گفت: ای زن ازفاطمه (س) به تو این گونه خطاب است اولین زینت زن حفظ حجاب است.

خاطره ای ازآزاده اکبرمحمد نظری سربازوظیفه

یا علی

¤ نویسنده: م.ع

بنام خدا

روز آزادی را تبریک می گویم

سربه آزادگی ازخلق برآرم چون سرو                             گردهد دست که دامن زجهان درچینم

زمانی که مرحوم حاج آقا ابوترابی آن معلم اخلاق وعالم وارسته وبزرگوار به اردوگاه ما وارد شد ده روز را درسلول انفرادی بسربرد به طوری که هرروز ایشان را به شکل ناجوانمردانه ای مورد ضرب وشتم قرار می دادند .

ایشان بعد ازده روز ،سه روز را دردرمانگاه بستری شدند وبعد ازآن با این که زخمهایش هنوزخوب نشده بود وبا وجود ضعف بنیه ژس از سه روز به آسایشگاه ما منتقل شد.

همان روزفرماندهاردوگاه من را به عنوان مسئول آسایشگاه معرفی کرد وبه لطف خدا بچه ها خوشحال بودند وهرچند نفربه طور جداگانه ومخفیانه دور حاج آقا ترابی حلقه می زدندوازبیانات وخاطرات ایشان استفاده می کردند.

ایشان هرشب ذکری عنوان می کردند که دربین بچه ها پخش می شد ودرطول روزنیزبچه ها ی دیگر آسایشگاه به طور مخفیانه ازبیانات او استفاده می کردند .

درمدتی که ایشان دراردوگاه بودند بسیاری ازمشکلات ومسایلی که ناشی ازعدم آگاهی بچه ها بود رفع شد وباروحیه بالا تری دوران اسارت را سپری کردیم

آزاده علی کارگرشریف آباد

یاعلی

¤ نویسنده: م.ع